عشق یعنی پاک ماندن در فساد// آب ماندن در دمای انجماد//در حقیقت عشق یعنی سادگی
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدائی
نروم جز به همان ره که توام راهنمائی
بری از رنج و گدازی ، بری از درد نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرائی
همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که بتوحید سزائی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنائی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و سخائی
لب و دندان سنائی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهائی